Saturday 27 May 2017

حاجی آقای عرفانی

۲۳ اکتوبر ۲۰۱۵

حدود بیست سال پیش که دبیرستانی بودم یک خانه قشنگ و لوکس با دیوارهای سنگ مرمری روبروی دبیرستان مان-دبیرستان امام خمینی نیروگاه؛ قم- بود و صاحب خانه یک موتر سواری مدل روز هم داشتند افغانی بودند و صاحب اش شیخ بود و راننده هم داشت و برو بیایی بود در آن خانه و همیشه غبطه زندگی شان را می خوردم؛ آن روزگار به سختی یک دوچرخه کهنه هندی داشتم که خیلی هم دوستش داشتم و از شاه ابراهیم تا آنجا را اغلب پیاده طی می کردم تا مباد دوچرخه ای در مدرسه گم شود و خانه مان هم از آن خانه های گلی گنبدی بدون گاز و تلفن بود؛
خوب نداشتیم و با زحمت کار و کارگری در سه ماه رخصتی تابستان چندک پولی کار می کردم تا خرج مدرسه ام در آید، این روزگار ما تنها نبود اغلب مهاجرین چنین بودند؛
از قضا بعدن کاشف به عمل آمد که آن خانه مربوط به شیخ عرفانی یکاولنگی است و بسیار پول دار است و دخترانی دارد که سرو روی شان غرق طلاست و تنها یک کاکل پسر دارد که خیلی هم حاجی آقا دوستش دارد و به پایش خرج می کند و آقازاده هم که درس نخوانده و پول های بادآورده را خوش خوش خرج می کرد و چه ها که نمی کرد، خوب دارندگی و برازندگی؛
بعدن حاجی آقا تجدید فراش یا منزل کردند و دخترک جوانی را که جوان تر از دخترانش بود را به خانه آورد و ظاهرن توجیح اش این بود که پسر یک دانه شان را جوره کند و و چه خرج ها و ریخت و پاش ها که نداشت.
خوب بعدش فهمیدم که گویا از رهبران حزب وحدت است و دایم افغانستان می رود و با کیف های پر از پول بر می گردد.
و همین طریق با واعظی شهرستانی و یا واعظی سیاه هم آشنا شدم و وضعیت زندگی و پول و طلای زن و بچه اش و موتر سواری آقا زاده هایش خیلی چشمگیر بود در آن وضعیت اقتصادی بد مهاجرین.
و بعدن که با زندگی رهبر شهید مزاری که مقایسه می کردم که آن شهید زنی نداشت مگر آنکه خانم برادر شهید اش را گرفت؛ خانه ای نداشت مگر آن خانه ای دولت ایران در منطقه بنیاد مسکن بهش داده بود هیچ وقت زر اندوزی نکرد و ....
و امروز می بینم که آنها هم رفته اند و این یادها مانده است؛ می گویند خوب نیست پشت سر مرده حرف زد ولی تعجب می کنم که چطور نویسندگان سرشناس و روشنفکر در مدح و زندگی مرحوم عرفانی یکاولنگی می نویسند و من نتوانستم سکوت کنم!
چنین نوشته هایی را که می بینم به خیلی از نوشته ها و تحلیل های آن دوستان و اینکه همه جانبه بررسی نمی کنند و قضاوت نمی کنند افسوس می خورم و به قدرت رسانه ها می اندیشم که چطور ملت کسی را مدح و ثنا می کنند و روی دیگر و زاویه دیگر را نمی نگرند.
نگاه من به مرحوم عرفانی و خیلی های دیگر را از چهره های مطرح جامعه تنها به آنچه خودشان ادعا می کنند و یا اقارب و دوستان شان تبلیغ می کنند نیست یک نوع مطالعه عملی به رفتارشان و عمل و زندگی خود و خانواده و اطرافیان اش هست که با ادعای اسلام و تشیع و بیت المال و خون شهداء و ... چه کردند پرهیزگاری و تقوا را در زندگی عملی شان رعایت کردند یا نه؟

No comments:

Post a Comment